«من اناري را ميکنم دانه/ به دل ميگويم/ کاشکي اين مردم دانههاي دلشان پيدا بود...» اين آرزوي شاعرانه سهراب سپهري را خيلي از ما داشتهايم و داريم؛ مخصوصا در اين دوره و زمانهاي که سختتر معلوم ميشود که چه کسي راست ميگويد و چه کسي دروغ و خيليهايمان ميترسيم...
دستي را که به سمتمان دراز شده، بگيريم و خلاصه اينکه در اين اوضاع و احوال، پيدا بودن دانههاي دل مردم، غنيمتي است کمياب و پربها؛ غنيمتي که روانشناسان ميگويند قابل دستيابي است. ميپرسيد چطور؟ روانشناسان به شما جواب ميدهند: «کافي است ياد بگيريد زبان بدن آدمها را بخوانيد.»
1.چشم ها چه مي گويند؟
نگاه به بالا: فکر کردن، در حال ترسيم يک موقعيت يا شکل ذهني، آماده شدن براي سخنراني يا مرور کلمات، سر رفتن حوصله از توضيحات زياد فردي که در حال حرف زدن است.
نگاه به بالا و چپ: يادآوري خاطره.
نگاه به بالا و راست: ساختن يک شکل ذهني.
نگاه به پشتسر طرف مقابل: اين معمولا نشانه خجالتي و کمرو بودن است و گاهي نشانه قضاوت کردن همراه با عصبانيت.
نگاه به پايين: اطاعت و فرمانبرداري و همچنين احترام در بعضي فرهنگها؛ مخصوصا وقتي دو جنس مخالف ميخواهند با هم صحبت کنند. گاهي نيز بيانگر احساس گناه و شرمندگي است.
نگاه به پايين و سمت راست: تحت تاثير شديد احساسات دروني بودن.
نگاه به پايين و سمت چپ: صحبت کردن درباره روابط شخصي.
نگاه به اطراف: مکانيابي و ارزيابي موقعيت و راحت نبودن و ميل به فرار.
اگر چپ را بيشتر نگاه کند: يادآوري يک صدا يا گوش دادن به يک حرف.
اگر راست را بيشتر نگاه کند: دروغ گفتن يا طفره رفتن.
حرکات افقي چشم: دروغ گفتن و حيله، خوشحالي و بيقراري، دنبال تصويري گشتن که از نگاه مخفي است.
زل زدن: هيجان، دنبال تماس چشمي و جلب توجه و شناخت. اگر به بالا زل بزند، نشانه حواسپرتي است.
نگاههاي فراري: نگاه گذرا ميتواند نشانهاي از فرار کردن از يک موقعيت يا فرد باشد يا اينکه اين فرد به دنبال شکار موقعيتي براي زدن حرفي است. گاهي اين نگاهها نشانه افسردگي و ناراحتي از موقعيتي هستند.
2.ابروها چه مي گويند؟
ابروهاي اخمکرده: ابروي اخمکرده چشمها را مخفي ميکند؛ چين و چروک به پيشاني مياندازند و اين حالات را منعکس ميکنند: قرار گرفتن در محيطي نامطلوب و اذيت شدن. اين ابرو ميتواند نشاندهنده شخصيتهاي غالب هم باشد.
ابروهاي بالارفته: به طور کلي وقتي فردي شگفتزده ميشود، ابروهايش به سمت بالا ميرود. اين حالت باعث باز شدن بيشتر چشمها براي بهتر ديدن آنچه اتفاق افتاده يا خواهد افتاد، است. هر چه شگفتزدگي بيشتر باشد ابروها بالاتر ميروند، بنابراين اين حالت ميتواند نشاندهنده:
داشتن سوال و گاهي داشتن حالت اطاعت (برخلاف حالت ابروي اخمکرده) باشد. همچنين اين حالت ميتواند اين جمله را به ذهن بياورد که من جايي را نگاه نميکنم که اجازه ندارم.
فقط يک ابروي بالارفته: اين ژست را همه نميتوانند اجرا کنند و اغلب تمرين ميخواهد. اين حالت نشانه اينهاست: دهنکجي، شک و ترديد داشتن (مثل اينکه بگوييد: تو مطمئني؟) وقتي ديگران در حال صحبت کردن هستند.
اما ابرويي که کمي بالا رفته، نشانه ترس، تعجب و گاهي همدردي با موضوعي است که فرد در حال شنيدناش است و زياد مطلوب نيست.
ابرويي که پايين افتاده، ميتواند نشانه عصبانيت، ناراحتي از وضعيت موجود، داشتن اضطراب و احساس بد باشد.
ابرويي که بالا و پايين ميرود: علامت شناخت و خوشامدگويي است و حتي در ميمونها و گوريلها هم ديده ميشود! اگر ابرو با سرعت زياد بالا و پايين برود، ميتواند اين جمله را در ذهن تداعي کند: «تو چي دربارهاش فکر ميکني؟»
3. موها چه مي گويند؟
موي مردانه: مردها به نسبت زنها، مدل موهاي محدودتري دارند اما در مردان، موهاي خيلي کوتاه ميتواند نشان پرخاشگري و عصبانيت باشد و اين احساس هم ريشه در تصورات ما از محيطهاي ارتشي دارد که در آن، مردان موهاي بسيار کوتاهي دارند. موهاي مردانه بلند، به طور کلي، حالت افتادگي و فروتني را به ذهن ميآورند.
موهاي مردانه بلند اما نامرتب ميتواند نشانههاي مختلفي داشته باشد؛ مثل بيتوجهي به اطراف، کمبود اعتماد به نفس، طغيانگري نسبت به محيط و قوانين رايج و شخصيتي متفاوت داشتن.
موهاي زنانه: زنان مدل موهاي بسيار زيادي دارند اما آنها را هم ميتوان به 2 گروه کلي کوتاه و بلند تقسيم کرد.
موهاي بلند: صورت زنان را ميپوشاند و حتي گاهي مانع ديدن چشمهايشان ميشود و اصولا زناني که ميخواهند پنهان از ديگران باشند و مخصوصا ميخواهند احساساتشان را پنهان کنند، اين مدل را انتخاب ميکنند. ميتوان مدل موي بلند براي زنان را هم نشانهاي از عدم اعتماد به نفس و استقلال دانست.
موهاي کوتاه زنانه: وقتي زنان موهايشان را کوتاه ميکنند اولين نشانههايي که به ذهن ميرسد، شباهت پيدا کردن به مردان است، ابراز عدم علاقه به توجه مردانه و يک نوع شورش ضد دنياي زنانه. بهطور نمونه اين نوع مدل مو ميتواند نشان از وجود زناني در کودکي او بوده که رفتار خوبي نداشتهاند.
مويي که از پشت بسته شده: خواستار توجه و جلبنظر بودن، به رخ کشيدن و نمايش دادن بيشتر صورت و حالتهايش، علاقهمند به روابط اجتماعي. اين مدل ميتواند نوعي حالت تهاجمي را هم نشان دهد که باعث کم شدن نگاه طرف مقابل شود.
نوازش کردن مو:به خود باليدن، ژست رايج آدمهاي خواستار نوازش.
4.لپ ها چه مي گويند؟
اگر لپها پر و خالي شوند: نشانه عدم رضايت است.
اگر لپها به داخل کشيده شوند: نشانه ناراحت بودن است.
اگر لپها در حالت بادشده باقي بمانند: با عدم اطمينان از آينده را نشان ميدهند يا خستگي خيلي زياد .
اگر لپها قرمز شوند: نشانه کلاسيکي از خجالت کشيدن است.
اگر فردي لپهاي خودش را لمس کند: نشانه نگراني از اتفاقي است که ممکن است بيفتد؛ خصوصا اگر دهان فرد باز باشد.
5.چانه ها چه مي گويند؟
چانه را در دست گرفتن: حمايت کردن از خود، مطيع و فروتن بودن و گاهي البته نشانه خجالت و شرمندگي است.
چانه را به جلو حرکت دادن: لجبازي و به جنگ طلبيدن.
ضربه زدن به چانه: عميق فکر کردن.
لمس چانه: وقتي شما از نظر احساسي با موضوعي موافقايد اما از نظر منطقي مخالف، چانهتان را در دست ميگيريد؛ انگار که به نوعي بخواهيد تعادل سرتان را حذف کنيد تا نيفتد.
6.بيني چه مي گويد ؟
بيني باز: وقتي که سوراخ بيني باز است ميتواند نشانه آماده شدن براي دعوا و احساس نارضايتي باشد.
بيني چروکخورده: بيني ميتواند با بيرون دادن لبها حالت چروکيده به خود بگيرد که نشاندهنده استشمام بوي بد، شنيدن يک پيشنهاد بد، اداي استشمام يک بوي بد را درآوردن (يعني که چه چيز تهوعآوري!) و فکر کردن درباره موضوع ناخوشايندي باشد.
فينفين کردن: اين حالت را زمان سرماخوردگي بسيار ميبينيد اما ميتواند نشانههاي ديگري هم داشته باشد: سرما، ناراحتي از موضوعي و نفرت.
دست کشيدن به بيني: دست کشيدن به کنارههاي بيني، نشانه عدم رضايت و موافق نبودن با تصميمي است که در حال تاييد شدن است. علاوه بر اينها ميتواند نشانه استشمام بوي بد يا دنبال بويي آشنا گشتن باشد. به اين حالتها اضافه کنيد: نشانه فردي که در حال دروغ گفتن است. فردي که دروغ ميگويد، رگهاي درون بينياش گشاد ميشود و در نتيجه، بينياش بزرگتر و قرمز ميشود و فرد تحريک ميشود به لمس کردن و خاراندن بيني.
اما اگر کسي پل بينياش را فشار بدهد يعني در حال ارزيابي فردي يا موضوعي است يا احساس منفي نسبت به موقعيتي دارد که در آن قرار گرفته. البته بعضي از افراد، اين عمل را از روي يک عادت انجام ميدهند وقتي در حال فکر کردن هستند.
7.لب ها چه مي گويند؟
لبهاي جداشده: علامت ميل به صحبت يا آمادگي صحبت را داشتن، به اضافه در فکر و خيال خود بودن.
لبهاي چروکيده و جمع: مخصوصا اگر اين لبها با دست لمس شوند، نشان نامطمئن بودن و اضطراب است.
لب آويزان: اگر لبها آويزان باشد و به هم فشرده شود، يعني فرد ميخواهد خودش را از زدن حرفي منع کند؛ حرفي که کم مانده بيرون بپرد: «اگر حرف بزنم حرفم مورد توجه قرار ميگيرد اما نبايد چيزي بگويم.» اگر لبها به هم فشرده نشوند، نشانه نااميدي است: «ميخواهم حرفم را بزم اما بايد صبر کنم.»
حرکت لبها به سمت بالا: حالت دهنکجي و انزجار از عملي را نشان ميدهد؛ مخصوصا اگر با صداي خندهاي کوتاه همراه باشد. اين حالت بدون تغيير در حالت چشمها ميگويد که طرف درحال تمسخر است!
پايين آمدن لبها: ناراحت بودن از موضوعي يا در موقعيتي نامطلوب قرار گرفتن. البته آدمهايي که هميشه ناراحتند، کمکم لبهايشان به همين شکل درميآيد.
تو بردن لبها: اگر لبها به سمت داخل کشيده و منقبض شود، ميتواند يک خنده بيحوصله يا شروع حالتي عصبي را نمايش بدهد؛ مخصوصا اگر چشمها برق بزند و تنگ شود.
حرکت دادن لبها: اگر حرکت بدون همراهي صدايي باشد، ميتواند تمرين حرف زدن در يک شرايط خاص باشد يا مطمئن نبودن و رهايي از استرس؛ مخصوصا اگر ابروها هم با لبها حرکت کنند.
برآمده کردن لبها: اگر لب بالا جلوتر باشد، بيشتر احساس گناه را نشان ميدهد. اما اگر لب پايين جلوتر باشد، نامطمئن بودن و عدم تصميمگيري را نشان ميدهد. اگر لبها در اين حالت با دستها نوازش شوند، انگار که فرد ميخواهد بگويد: «ميخواهم يک چيزي بگويم اما مطمئن نيستم.»
ضربه زدن به لب: عصباني بودن، استرس داشتن (خصوصا زمان ديدن فيلم).
لب معمولي: نشانه آرامش در فرد است..
8.رنگ صورت چه مي گويد؟
صورت قرمز: احساسي شدن، شرم، هيجانزدهبودن، عصبانيت و همچنين ميتواند اخطاري باشد به ديگران که بايد ساکت شوند!
صورت سفيد: احساس سرما، کمخوني و همچنين ترس.
صورت آبي: احساس سرما و ترس خيلي زياد ميتواند صورت افراد (خصوصا سفيدترها را) به آبي متمايل کند.
9.دندان چه مي گويد ؟
گزيدن: دندانها 3 کار اصلي دارند؛ گزيدن، پاره کردن وآسياب کردن. نشان دادن دندانها در حالت به هم کشيده شدن (دندانقروچه) ميگويد: «من ميخواهم فردي يا موقعيتي را مورد تهاجم قرار بدهم» و با اين کار، ترس در ديگران ايجاد ميکند.
اين حالت در بچهها وقتي عصباني ميشوند بيشتر ديده ميشود اما اگر در آدمبزرگها ديده شود، نشانه نامعقول بودن و غيرمنطقي عملکردن است. اين حالت همچنين ميتواند نشانه توجه و مهرباني نسبت به کسي باشد؛ مخصوصا وقتي بچهاي شما را احساساتي ميکند.حيوانات، اين حالت را ايجاد ميکنند براي اينکه وانمود کنند ميخواهند حمله کنند يا با نشان دادن دندان بگويند که وارد دوران بزرگسالي شدهاند.
خنديدن: نشان دادن دندانها هنگام خنده بيانگر چند حالت مختلف است: لذت بردن خيلي زياد، اعتماد به نفس زياد شخص.
سر و صدا ايجاد کردن: دندانها ميتوانند سر و صدا هم ايجاد کنند؛ البته به کمک لب و آب دهان و ... که علاوه بر اينکه ميتواند يک عمل عادتي باشد، ميتواند بسته به شرايط نشاندهنده اين موقعيتها هم است: عصبانيت، لرزيدن و احساس سرما، ترس، فکر کردن.
ضربه زدن به دندان: بعضي از افراد عادت دارند با ناخن به دندانهايشان ضربه بزنند که بيشتر صدايي در دهان خود شخص ايجاد ميکند که اگر آهسته باشد، نشانه تفکر است و اگر با شدت باشد، نشانه: خشم و بيعلاقگي به فضا يا فردي در مکان يا فکر کردن به موضوعي ناخوشايند است.
10.زبان چه مي گويد؟
زباني که بيرون آمده يا به محلي از لب چسبانده شده: بيادب بودن، لجاجت، خستگي در کردن، کاري را با سختي به پايان رساندن (مخصوصا با همراهي لب و دهن کجشده)، بچهبازي درآوردن،
ليس زدن لبها: اين حالت نشاندهنده قرار گرفتن در موقعيتي مطلوب باشد؛ مثل ديدن يک غذاي خوشمزه در وقت گرسنگي.
گزيدن زبان: يادآوري کاري که بايد انجام ميشده اما نشده، ترساندن ديگران از عواقب کارشان (مثل مادراني که با اين حرکت بچهها را تهديد ميکنند.)
زبان درون دهان: اگر دهان فرد بسته باشد و او زبانش را داخل لپش فرو ببرد، نشانه فکر کردن، نامطمئن بودن از کاري که فرد انجام داده يا قرار است انجام بدهد و چيزي از اين قبيل است. اما اگر زبان به دندانهاي جلويي فشار داده شود، ميتواند نشانه دلهره و عدم اطمينان باشد.
منبع: فارسيكا
ارسال براي دوستان